یادتان هست چند ماه پیش یک نفر گفت آقا به وعده نهار و شام مردم را جمع کردند و مدرسه ها را تعطیل کردند و...

 
ما که بودیم ودیدیم و یادمان هست. مردمی که شبیه  به کسی باشند که برای نهار  این همه ساعت منتظر بمانند ،اصلا چند صد هزار آدم جمع کردن با این جور چیز ها نمی شود .چند صد تا می شود آنهم سخت.
یادتان هست چند سال پیش که برف آمده بود و مدرسه های  یزد تعطیل شد؟

آن موقع دانشگاهها تعطیل نشد،چون دانشگاه اصولا جای مهمی است و به این سادگی ها تعطیل نمی شود.باید یک برف خیلی شدید بیاید ،سیل یا زلزله ای جدی بیاید که دانشگاه تعطیل شود .دانشجو واساتید خودشان می دانند از کدام راه بروند  وکی بروند که توی برف گیر نکنند و خطری تهدیدشان نکند . کسی هم که برایش توی شرایط سخت هم کلاس تشکیل می دهند .اداره ها هم که بزرگتر ها توش کار می کنند و آنها هم خودشان می دانند چه کنند و کی ،کجا بروند. اما جدیدا یک اتفاقی این نزدیکی ها افتاده که با این قوائد بالا جور در نمی آید، آقای میرحسین موسوی آمد و دانشگاه ، کلاسها و ساختمانهای اداری اش تعطیل شد . و از جاهای مختلف جمعیت با اتوبوس آوردند.
حالا چند نظریه این اتفاق خاص را توجیه می کند و این احتمالات وجود دارد که : 
-  آقای میرحسین موسوی خیلی مهمتر از برف هست یعنی در حد سیل و زلزله و اینها 
-  این دانشگاهها فعلا مهم نیستند و علم هم آنطوری که می گویند مهم نیست . 
-  دانشجویان و اساتید و علی القاعده کارمندان هم ، خودشان نمی توانند بفهمند کدام مهمتر است و باید تعطیل شود تا بفهمند 
-  اگر این کار مهم صورت نمی گرفت ممکن بود سالن پر بشود و حدودا آبروهایی وسط بیاید 
-  اصلا آقا این جورچیزها دلیل نمی خواهد توانستند و تعطیل کردند .آزادی یعنی همین به کسانی که به این علم هم اهمیت می دهند هیچ ربطی ندارد . اصلا دوست داشتند . اینقدر اصولی فکر نکنید . اگر لازم شد قانونها را هم اصلاح می کنیم .


بگذارید رای بیاوریم بعد ...                                                                    

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا